3
آنچه از کودکان می‌آموزیم

کودکان، فرصت رشد و شکفتن پدر و مادر

  • کد خبر : 824
  • ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۵
کودکان، فرصت رشد و شکفتن پدر و مادر
کودکان می‌توانند ما را بیدار کنند، مثل زدن آب به صورت که خواب را می‌پراند و گاه کمی جدی‌تر، مثل وصل شدن به جریان برق!

انرژی و شور کودکان در زندگی هم فرصت‌های بسیاری برای بیداری دارد ولی اول لازم است به این بیاندیشیم که اصلا چه لزومی دارد کسی ما را از این روزمرگی بیرون بیاورد؟ آیا برای رشد ما چنین تلنگرهایی لازم است؟ بگذارید از سه وجه به این موضوع نگاه کنیم:

اول احساسات است:

خداوند احساسات متنوعی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته و ما هرروز شاید بیش از هزار حالت احساسی مختلف را تجربه می‌کنیم، گرچه این عدد برای بسیاری از ما عجیب است و فکر می‌کنیم که زندگی خیلی یکنواخت است؛ اما اگر به لیست احساسات نگاهی کنیم؛ شادی، غم، شعف، ترس، هیجان، آزردگی، گرسنگی، گرما، یادگیری، درماندگی، شگفتی و… می‌بینیم که در طول روز فرصت‌هایی برای تجربه این احساس‌ها وجود دارد و آنچه باعث شده تا ما با رابطه‌مان را با احساساتمان کم کنیم؛ تجربه سرکوب احساسات است (نادیده‌گرفتن احساسات و انکار آن‌ها). در صورتی که در مورد کودکان دقیقا عکس این است. آن‌ها به طور مداوم در حال تجربه احساسات تازه‌ای هستند که برخی از آن‌ها را نمی‌شناسند و اسمی هم برایشان ندارند و این می‌تواند نقطه‌قوت ارتباطی ما باهم باشد. شروع حس‌کردن احساس‌های فراموش شده.

مثلا زمانی را تصور کنیم که عمیقا سرگرم کار‌های خودمان هستیم: «مامان! اسبی را که ساختم دیدی؟» و جواب‌ندادن ما او را به گریه می‌اندازد؛ در حالی که در همین لحظه با یک نگاه محبت آمیز و کمی توجه، او عمیقا شاد می‌شود، می‌بخشد، ابراز عشق و محبت می‌کند و چیزی به دل نمی‌گیرد. حالا با هم شادی می‌کنیم! در لحظه‌های بزرگسالانه ما چقدر برای تغییر حالمان وقت لازم است؟ ما هم می‌توانیم انقدر سریع شاد شویم و بدون هیچ کینه‌ای در کمتر از یک‌لحظه از این رو به آن رو شویم؟ به رسمیت شناختن احساسات کودکان و نام‌گذاری بر آن‌ها می‌تواند ما را با این احساس‌ها بیشتر پیوند دهد، مثلا وقتی کودکی چهارساله می‌گوید: «امروز بهترین روز زندگیم بود، واقعا عاشقتم که من رو امروز به پارک بردی»، یا وقتی به خاطر پختن غذای مورد غلاقه‌اش دست دور گردنمان می‌اندازد و می‌گوید: « تو دوست خیلی خوب منی».

دومین موضوع عادت‌ها هستند:

عادت‌های ما در بسیاری از مواقع کار ما را راحت می‌کنند، مثلا وقتی ذهنمان مشغول است بدون آن که لازم باشد به مسیر فکر کنیم تا محل کارمان رانندگی می‌کنیم؛ اما گاهی هم همین عادت‌ها مزاحمند و فرصت تجربه احساسات دیگری نظیر شگفتی، تازگی و کنجکاوی را از ما می‌گیرند. مثلا ما عادت داریم از راه مشخصی دنبال فرزندمان برویم، عادیت داریم میز شام را یک‌جور بچینیم، عادت داریم وقتی ناراحت می‌شویم گوشه‌ای کز کنیم یا برعکس با عصبانیت فریاد بزنیم؛ اما حتما راه‌های دیگری هم وجود دارد. کودکان بسیاری از عادت‌های ما را ندارند، به همین خاطر به راحتی می‌توانند چیزهایی خلاف عادات ما به ما نشان دهند و این درست همان زمانی است که امکان دارد بعضی‌هایمان مقاومت کنیم و اجازه ندهیم چیزی بیرون از عادتمان ببینیم ولی در واقع آن‌ها می‌توانند هدیه ارزشمندی به ما بدهند. مثلا در ذهن ما و دنیای عادت‌های ما، یک مسافرت با کیفیت فقط در موقعیتی خارج از خانه و شهرمان اتفاق می‌افتد، در حالی که او یک‌شب با بردن بالش و پتوی خود و بقیه خانواده به وسط پذیرایی، یک پیک‌نیک خانوادگی ایجاد می‌کند. درست وسط جنگل، در کنار زرافه‌ها! و با خنده‌های از ته دل و جیغ‌هایی که از ترس حیوانات وحشی جنگل می‌زند، چقدر ما را در حس شورانگیز مسافرت به اعماق جنگل غرق می‌کند! در حالی که این فقط و فقط یک قدم آن‌طرف‌تر از عادت همیشگی ماست.

سومین موضوع، دانسته‌های ماست، این که فکر کنیم راجع به پدیده‌ها خیلی می‌دانیم، این طرز فکر که می‌دانیم؛ جلوی پرسش‌های ما را می‌گیرد. در حالی که کودکان مدام در حال جست‌وجو و کنجکاوی هستند.

«بابا! چه طوری است که ماه همه جا همراه ما می‌آید؟ هرچقدر هم که با ماشین تند می‌رویم ماه باز هم می‌آید؟ بادها از کجا می‌آیند؟و…» این‌ها سوالاتی هستند که فرزندانمان بارها و بارها از ما می‌پرسند، شاید ماه، باد، سایه، شکل ابرها و خیلی چیزهای دیگر برای ما تکراری شده باشند ولی برای آن‌ها تازه‌اند. شاید ما هم مدت هاست که با دقت به ماه نگاه نکرده‌ایم و به تغییرات آن بی‌توجه بوده‌ایم ولی مطمئنا ارزش لذت بردن و فکرکردن را دارد وگرنه چه لزومی داشت که خداوند در فرآن بارها و بارها توجه ما را به این مخلوقات شگرفش جلب کند؟

کودکان می‌توانند کنجکاوی خفته ما را بیدار کنند و سوالاتی را در ما زنده کنند که ارزش زنده‌شدن دارد.

همانطور که می‌بینید، کاری که کودکان می‌کنند این است که ما را از این روزمرگی‌ها خارج کرده و به اینجا و اکنون وصل می‌کنند، کاری که خیلی از افراد برای تجربه کردنش حاضرند هزینه‌های سنگین و سفرهای سخت و طولانی را متحمل شوند.

لینک کوتاه : https://hamnava.info/?p=824
  • نویسنده : علی ترقی‌جاه
  • ارسال توسط :
  • منبع : نشریه نوا
  • 146 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 4در انتظار بررسی : 4انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.