زندگی ارزشمند است
سپهر سلیمی از فعالان باسابقه در حوزه محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات است که در فضای مجازی نیز در همین حوزه فعالیت دارد.
در مصاحبه با او قصد داشتیم این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم که نقش حیوانات خانگی در خانواده و رابطه انسان با او چگونه است، چه بایدها و نبایدهایی در نگهداری از حیوان خانگی وجود دارد و چگونه میتوان به کودکان آموزش داد تا حقوق حیوانات را رعایت کنند.
سپهر سلیمی در ابتدا اشاره میکند که تمام صحبتها و بررسیهایش از منظر حامیان حقوق حیوانات است و در ادامه درباره سرپرستی از حیوانات میگوید نگهداری از حیوانات مثل نگهداری از هر موجود زندهای مانند فرزند انسان تابع شرایطیست، فرد مراقب یا سرپرست باید شرایط نگهداری از آن موجود را داشته باشد مانند داشتن مکان و شرایط اقتصادی مناسب. به هرحال هرموجود زندهای نیازهایی دارد، ممکن است بیمار شود و هزینههای درمانی و واکسیناسیون داشتهباشد. این موجود زنده نیاز دارد غذای با کیفیت بخورد، برای بازیکردن با او وقت گذاشتهشود و در نهایت مورد توجه قرار بگیرد و دوست داشتهشود. به نظر میرسد فردی که میخواهد از حیوانی مراقبت کند باید این شرایط را داشته باشد همانطور که کسی میخواهد بچه داشته باشد باید امکانات رفاهی او را فراهم کند و اگر چنین نباشد نباید به این کار اقدام کند. موضوع دیگر آن که هرحیوانی را نمیشود به خانه آورد و از آن نگهداری کرد. ما حامیان حقوق حیوانات مخالف هرگونه خریدوفروش حیوانات و تکثیر آنها هستیم زیرا این موضوع باعث میشود تا به تجارت کثیف حیوانات دامن زده شود، از حیوانات تولهگیری شود و فرزندانشان را از آنها جدا کنند که طبیعتا سرنوشت خوبی در انتظارشان نخواهدبود. این حیوانات ممکن است وارد چرخه بیزینس شوند، ممکن است به دست افرادی بیفتند که شرایط و آگاهی مراقبت از حیوانات را نداشته باشند یا در حملونقل بمیرند و…
یکی از راههای جلوگیری از این موضوع «نخریدن» آنهاست تا از این بیزینس حمایت نشود. در عین حال هزاران حیوان مثل گربه وجود دارند که نیاز دارند تحت سرپرستی گرفته شوند. بنابراین علاوه بر فراهمکردن شرایط مادی حیوان برای نگهداری باید در نظر داشت که حیوان خریداری نشود بلکه میتوان با ارتباطگرفتن ازگروههای محیطزستی و حامیان حقوق حیوانات از حیواناتی که نیاز به سرپرستی دارند باخبر شد.
در ادامه تأکیید میکند باید در نظر داشت ظرفیت خانه، فضای خانه با جثه حیوان و… متناسب باشد. با در نظرگرفتن این شرایط داشتن حیوان خانگی، باعث انتقال حالی خوب به حیوان و سرپرستش خواهد شد.
در رابطه با بررسی این مسئله که سرپرستی حیوانات خانگی در ایران رو به فزونیست یا خیر؛ میگوید: در این رابطه باید آمار گرفته شود و تا به حال به چنین آماری برنخوردهاست. اما به طور میدانی بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم، ظاهرا چنین موضوعی وجود دارد و افراد تمایل نشان میدهند تا از حیوانات نگهدداری کنند. اما در عین حال میتوان گفت در مقاطعی هم این موضوع تحت تاثیر تحریمها و به دنبال آن گرانشدن لوازم و غذای مخصوص حیوانات؛ کاهش داشته. در این مقطع میتوان گفت(به صورت میدانی) خیلی از افراد، حیوانات خانگی خود را به خاطر همین شرایط واگذار کردند. در ادامه با تاکیید بر نداشتن آمار درباره این موضوع حدس میزند که سرپرستگرفتن حیوانات خانگی رو به فزونی است.
سلیمی معتقد است زندگی ارزشمند است و این حق حیات را تمام موجودات زنده دارند یعنی وقتی موجودی جاندار میشود؛ زندگی و زندهماندن میشود ارزشمندترین حق آن موجود زنده که باید این حق محفوظ باشد و سزاوار بهترین زندگیهاست. سلیمی در پاسخ به این مسئله که برخی افراد معتقدند کمکهایی که برای حیوانات جمع میشود باید ابتدا نصیب افراد نیازمند و قشر آسیبپذیر جامعه قرار بگیرد و سپس حیوانات در الویت قرار گیرند؛ میگوید: به نظرم تفاوتی بین موجودات و حیوانات وجود ندارد و هرکدام به نوعی ارزشمند هستند. حامیان حقوق حیوانات مخالف گونهگرایی هستند. همانطور که حامیان حقوق زنان به برابری جنسیتی، همانطور که مخالفان نژادپرستی به برابری نژادها و قومیتها و ملیتها و ادیان مختلف معتقدند و میگویند بین انسانها تفاوتی نیست و همه از ارزش برابر برخوردارند. ما حامیان حقوق حیوانات نیز به برابری ارزش زندگی تمام موجودات زنده معتقدیم و بین گونههای مختلف تفاوتی قائل نمیشویم. کسی که انتخاب میکند به حیوانات کمک کند یا برای آنها کمکهای نقدی جمعآوری کند؛ به دلایل شخصی آن فرد برمیگردد. همه موجودات نیازمند یاریگری و کمک هستند همانطور که کودکان کار نیز فارغ از قوم و نژاد و رنگ پوستشان در هر گوشه دنیا به کمک نیاز دارند. حال کسی به کودکان کار در ایران کمک میکند، یکنفر به سیستانوبلوچستان یاری میرساند، یکنفر برای ناحیه کورههای آجرپزی در تهران کاری انجام میدهد و یک نفر به کودکان سرطانی و… این انتخابها شخصیست و بینشان تفاوتی نیست. تجربه زیسته به من نشان داده است که کسانی که به حیوانات کمک میکنند به انسانها نیز کمک میرسانند و برای انسانها نیز حق قائلند. همانطور که کسی به کودکان کمک میکند و حامی حقوق کودکان است؛ قطعا آن شخص نسبت به سالمندان و بزرگترهایش یا کسانی که از نژاد و جنسیت دیگری هستند نیز نگاهش براساس برابری و انسانیت است. اگر به جایی برسیم که انسانها برای حیوانات نیز احترام بگذارند قطعا همین انسانها حامی حقوق همنوعان خود نیز خواهند بود. این الویتبندیها و نگاهی که میگوید به طور مثال بیاییم تمام کمکها را بر قشر کودکان کار متمرکز کنیم باعث نمیشود که معضلات آن حوزه به طور کامل و یکشبه رفع شود. بنابراین کاملا باید براساس نگاهی که انسان دارد و حوزه تخصص و مهارتهایی که دارد وارد فضایی شود که بتواند کمک کند. غیر از این شاید حضور فرد آسیبزا نیز باشد و کمکی از او برنیاید.
سلیمی درباره این که چه خانوادههایی نباید سرپرستی حیوانات خانگی را برعهده بگیرند میگوید: همانطور که گفتم، خانوادههایی که فضای مناسب و شرایط مادّی نگهداری از حیوان را نداشته باشند. یا نتوانند برای آن زمان یا حوصله صرف کند. ممکن است خانوادهای ۱۵سال با حیوانی مانند گربه یا سگشان زندگی کند؛ حال تصور کنید فردی ممکن است سهسال دیگر مهاجرت کند یا مثلا قرار است از خانه حیاطدار به یک خانه کوچک آپارتمانی نقل مکان کند یعنی شرایط نگهداری از حیوان را ندارد. کلیه شرایط زیستی حیوان باید در نظر گرفته شود. به طور مثال برای خانوادههایی که کودک خردسال دارند باید نوع حیوان و اخلاق آن را در نظر بگیرند. حیوانات هم مانند انسانها اخلاقهای متفاوتی دارند، همانطور که انسانها گاهی مهربان و گاهی تندخو هستند یا جثه بزرگ یا کوچکی ممکن است داشته باشند یا از بچه خوششان بیاید یا نه، حیوانات نیز بسته به ویژگیشان دارای همین ویژگی هستند. به همین خاطر حیوان باید حتما مدتی بررسی شود که میتواند در کنار کودک باشد یا خیر چون ممکن است آسیبرسان باشد. همانطور که ممکن است یک خواهر و برادر بزرگتر به خواهر و برادر کوچکترش از سر حسادت یا ندانستن آسیب برساند. حیوانات هم همین هستند ممکن است رفتاری از آنها سر بزند که کودک را دچار آسیب کند بدون آن که قصد و غرضی داشته باشد. داشتن یک پرنده گوشه اتاق فرق میکند با داشتن یک سگ ۵۰کیلوگرمی با وجود کودک خردسال. توصیه میشود برای این موارد حتما از قبل با دامپزشک مشورت شود.
حال که بحث طرحهای صیانت داغ است در رابطه با طرح صیانت از حقوق مردم در مقابل حیوانات مضر و خطرناک میگوید این طرح ممکن است بخشهایی از آن خوب باشد و منظور بخشهای جلوگیری از تجارت، خریدوفروش، تولید و تکثیر حیوانات است اما بخشهایی از این طرح که مربوط به حیواناتی مانند سگوگربه است یا حیواناتی که در منازل نگهداری میشوند؛ خطرناک است. چه بخواهیم چه نخواهیم این حیوانات وجود دارند و در منازل از آنها نگهداری میشود. حال این که بگوییم این حیوانات نباید در منازل سکونت داشتهباشند چه سرنوشتی ممکن است در انتظار این حیوانات باشد؟ این که بگوییم خانوادههاهنگام بیرونبردن این حیوانات به بیرون یا پیش دامپزشک در مواجهه با اقدام قانونی پلیس قرار بگیرند، با این حیوانات قرار است چه کنند؟ چنین بخشهایی در طرح نیامده و با مشخصنشدنش در هالهای از ابهام قرار گرفته است. اگر رهایشان کنند، به حاشیه شهر میروند که ممکن است یا از گرسنگی تلف شوند یا برای ساکنین آن نواحی دردسرساز شوند یا ممکن است وارد طبیعت شوند و آسیبهای محیط زیستی به آنجا وارد کنند. این تنها یک بخش بد ماجرا است. بخش بد دیگر این است که اگر افراد نتوانند برای کارهای درمانی حیوان را بیرون ببرند، منجر به آسیب و متضررشدن حیوان و سرپرستش میشود. این طرح پر از ایراد است و باعث ضرر بخشی از مردم جامعه میشود که امیدواریم اجرای آن متوقف شود.
سلیمی رابطه بین انسان و حیوان را در طول تاریخ اینگونه تبیین میکند که انسانها موجودات هوشمندی هستند که اگر از وسیلهای استفاده میکنند یا در کنار حیوان و حتی انسان دیگری قرار میگیرند، برپایه نیازشان است زیرا انسان مدنی بالطبع است. انسانها کنار هم زندگی میکنند تا بتوانند از هم مراقبت و نگهداری کنند و نیازهای اساسی یگدیگر را برطرف کنند. به همین صورت انسان برای رفع نیازیست که حیوان را در کنار زندگی خود قرار میدهد؛ این نیاز از گذشته تا کنون وجود داشته و شاید تنها الان شکل این ارتباط تغییر کرده باشد. نقش مراقبتکننده و مراقبتشوندهبودن از گذشته تا کنون وجود داشته و این رابطه دوطرفه بوده. بهطور مثال در گذشته انسان کنار حیوانی مانند سگ زندگی میکرده تا از خانه و جان و اموالش محافظت کند، الان هم نیازی وجود وجود دارد که انسانها حیوانی مثل سگ را در محیط زندگی خود نگه میدارند. این نیاز میتواند نیاز روحی و روانی باشد و اکنون بحث نگهبانی از روح و روانمان در میان باشد. این ارتباط باعث میشود نیاز به مراقببودنمان را پاسخ دهد و کمک میکند انسان زیست بهتری داشتهباشد. در مقابل نیاز و امکانات حیوان نیز توسط انسان فراهم میشود. سلیمی در ادامه از یاریگری سگها در مقابل انسان چند مثال میزند: از سگهایی که به نابینایان و افراد سالمند کمک میکنند و از آنها حفاظت میکنند. حتی میگویند بودن در کنار حیوان میتواند به کودکان اوتیسم کمک کند.
سلیمی میگوید برای آن که کودکان را حامی حقوق حیوانات پرورش دهیم؛ به نظر میرسد کودکان بالذات حامی و دوستدار حیوانات هستند و اگر بزرگترها گاهی کار را خراب نکنند به همین شکل هم باقی میمانند. تجربه زیستهام نشان داده است کودکان چیزهایی از حیوانات میبینند که ما به آن توجه نکردهایم یا مثلا از دیدن بارکشیدن توسط حیوانات یا زندانی شدنشان در باغ وحش یا شلاقخوردن اسبها ناراحت میشوند اما ممکن است ما آدمبزرگها راحت از کنار این صحنهها عبور کنیم چرا که برایمان تکراری شده است.
آن چه باید به کودکان دربار ه حیوانات گفته شود این است که؛ آنها هم مثل ما زنده هستند و زندگیکردن را دوست دارند، خانواده دارند، فرزندانشان را دوست دارند و حق نداریم آنها را از فرزندشان جدا کنیم، آنها هم زندگی و زندهماندن را دوست دارند، آنها نیز مانند ما انسانها باید تذیه و محیط زندگی مناسبی داشتهباشند، ما نباید محل زندگی آنها را آلوده کنیم یا به نابودی بکشانیم، حیوانات هم مثل ما میترسند و ممکن است از صداهای بلند و ناگهانی یا کم و زیادشدن ناگهی نور بترسند و شوکه شوند. این که ما حق نداریم از پوست حیوانات لباس و کیف و کفش درست کنیم، نباید شکارشان کنیم، نباید آنها را در قفس و باغ وحش زندانی کنیم. ما باید این را جا بیندازیم که حیوانات کالا نیستند و نباید مثل کالا با آنها برخورد کرد.